برچسب ها : دانلود خندوانه 9 شهریور پروانه معصومی، دانلود برنامه خندوانه 9 شهریور 95 پروانه معصومی، دانلود مجموعه خندوانه 9 شهریور پروانه معصومی با کیفیت ،دانلود قسمت 116 قسمت فصل ۳ برنامه خندوانه با لینک مستقیم و فرمت mp4 ، دانلود تمام قسمت های برنامه خندوانه با لینک مستقیم و حجم کم ، خندوانه 9 شهریور پروانه معصومی در خندوانه سه شنبه 9 شهریور 1395 ، دانلود برنامه خندوانه پروانه معصومی سه شنبه 9 شهریور 95، فصل سوم، دانلود خندوانه 9 شهریور 95 ، دانلود خندوانه دانلود قسمت 116 خندوانه فصل سوم دانلود خندوانه 9 شهریور 95 تکرار خندوانه 9 شهریور 95، دانلود خندوانه 9 شهریور پروانه معصومی آپارات استند آپ جناب خان خندوانه فصل سوم پخش خندوانه خندوانه لباهنگ خندوانه جناب خان خندوانه ژوله مسابقه خندوانه سری جدید خندوانه دانلود کلیپ پروانه معصومی در خندوانه

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

سلام خدمت همه هواداران شبکه نسیم و دوستداران خندوانه، قسمت 116 از فصل سوم برنامه زیبای خندوانه در ساعت 23 پخش خواهد شد که خندوانه ای ها میزبان پروانه معصومی بازیگر پیشکسوت تئاتر ، سینما و تلویزیون و استنداپ نیما هستند در ادامه با ما همراه باشید

 

پخش آنلاین برنامه خندوانه قسمت 116 9 شهریور 95 | بمدت 00 دقیقه

تادقایقی دیگر...

برای مشاهده روی دکمه پلی کلیک کنید. و برای تعیین کیفیت برروی دکمه HD

 

پروانه معصومی مهمان خندوانه | 9 شهریور 95 | بمدت 00 دقیقه

تادقایقی دیگر...

 

 بیوگرافی پروانه معصومی 

پروانه معصومی Parvaneh Massoumi با نام پیشین سکینه کبودرآهنگی (متولد ۱۳۲۳ در تهران) بازیگر سینما و تلویزیون اهل ایران است. پروانه معصومی پسری به نام نیما دارد. او تحصیلاتش را در دانشکده زبان‌های خارجی دانشگاه ملی ایران تمام کرد. نخستین بار در سال ۱۳۵۰ در فیلم کوتاه «سفر» به عنوان بازیگر بازی کرد.

وقتی با بازیگری مثل پروانه معصومی که سال‌ها خاطره را در ذهن دارد گفت‌وگو می‌کنی دیگر همه چیز یادت می‌رود که اصلا قرار بود راجع به چه موضوعی حرف بزنی. چون آنقدر غرق خاطرات می‌شوی و شنیدن آنها برایت جذاب و شنیدنی است که اصلا بی‌خیال حرف‌هایی که از قبل به آنها فکر کرده‌ بودی، می‌شوی. پروانه معصومی هم اتفاقا پا به پای من می‌آید و خودش را به دل خاطرات می‌سپارد. با هیجانی خاص از پدرش حرف می‌زند که نقش مهمی در پیشرفت او داشته است. به قول خودش یک حاجی بازاری متدین که خیلی امروزی فکر می‌کند. او از سینما رفتن‌های دوران کودکی‌اش برایمان  گفت و اینکه اصلا چطور بازیگر شد، آن هم در شرایطی که تا سن ۲۲، ۲۳ سالگی اصلا به آن فکر هم  نمی‌کرد. از خاطرات آشنایی‌اش با بهرام بیضایی گفت و مقاومت در برابر پیشنهادهای وسوسه‌کننده فیلم فارسی‌سازان پس از موفقیت رگبار. از همان نقطه با او همسفر شدیم تا روستایی در صومعه‌سرا که حالا او خانه اصلی‌اش را آنجا بنا کرده است. او سال‌هاست که در روستایی در صومعه‌سرای گیلان زندگی می‌کند. گفت‌وگوی بدی نشده ضمن اینکه حرف‌هایی از نشانی و کار با رامبد جوان هم زده شد.

• فکر می‌کنم الان سال‌هاست که در یکی از روستاهای شمال زندگی می‌کنید.

بله، الان ۱۴ سال است که آنجا زندگی می‌کنم.

• چی شد که تصمیم گرفتید از تهران بروید و آنجا زندگی کنید.

سال ۱۳۵۳ فیلم کلاغ را در شمال کار می‌کردم، همان موقع حس کردم که اینجا چه  جای خوبی برای زندگی کردن است.

• ۱۴ سال پیش می‌شود سال ۷۳٫ فیلم کلاغ را هم سال ۵۳ کار کردید، یعنی ۲۰ سال از زمانی که حس کردید شمال جای خوبی برای زندگی است تا موقعی که تصمیم گرفتید آنجا زندگی کنید، طول کشید.

این تصمیمی بود که برای انجام آن باید به یک پختگی می‌رسیدم. تصمیم کوچکی هم نبود. ضمن اینکه به خاطر پسرم که هم  کوچک بود و هم مشغول تحصیل نمی‌توانستم در آن زمان این کار را انجام دهم.

• اما زمانی که حس  کردید که باید این کار را انجام بدهید، انجام دادید؟ دقیقا.

• دنبال چه چیزی بودید که رفتید شمال؟ آرامش.

• به آن رسیدید؟ صددرصد.

• برایتان سخت نبود. به هر حال شما سال‌ها در شهری مثل تهران زندگی کرده بودید. اینها بستگی به روحیات آدم دارد. وقتی برخی از دوستان از من راجع به زندگی در شمال می‌پرسند می‌گویم باید ببینید می‌توانید آنجا زندگی کنید یا نه.

• مثلا شما با این مسئله که معاشرت‌هایتان محدود می‌شود، کاملا کنار آمده بودید؟ من کلا آدم معاشرتی و شلوغی نبودم. آن زمان هم که در تهران زندگی می‌کردم زیاد رفت و آمد نداشتم. بیشتر در خانه بودم و سرگرم زندگی و کار و رفت و آمد خیلی محدودی داشتم.

• طبعا جایی که در شمال برای زندگی انتخاب کردید، یک جای دنج و خلوت در گوشه و کنار یک روستا باید باشد. جایی که من زندگی می‌کنم از روستا هم کوچکتر است و با نزدیکترین روستا چند کیلومتری فاصله دارد.

• راستی پسرتان هم با شما زندگی می‌کند؟ بله، الان مهندس معماری است و خانه‌ام در شمال را او مطابق با سلیقه خودم ساخته است.

• با توجه به اینکه از روستا و شهر فاصله دارید مایحتاج زندگی‌تان را خودتان تامین می‌کنید؟ نه، من آنقدر هم اهل کار خانه نیستم. • آنجا بیشتر چه کاری انجام می‌دهید؟ گل و گیاه زیاد پرورش می‌دهم. خیلی از آنها هم خیلی نایاب و کمیاب هستند.

• آنها را از کجا تهیه کردید؟ از همه جای دنیا.

• پس وقتی برای کار به تهران می‌آیید دلتان حسابی برای گل و گیاه‌ها تنگ می‌شود؟ بیشتر دلم برای پسرم تنگ می‌شود تا گل و گیاه‌ها، اما یک مقداری برای آنها هم دلتنگی می‌کنم به هر حال قسمتی از زندگی‌ام هستند.

• اگر موافق باشید می‌خواهم از همین شمال که هستیم آرام‌آرام راهمان را کج کنیم برویم یک جای تقریبا دور. مثلا به دوران کودکی. موافقید؟ بله.

• بچه که بودید سینما می‌رفتید؟ خیلی کم.

• * چرا؟ خانواده من، یک خانواده مذهبی بود به خاطر همین رابطه ما با سینما خیلی کم بود.

• اما با این حال شما را سینما می‌بردند. خیلی کم.

• با چه کسی سینما می‌رفتید؟ با مادرم. خاطرم هست آن زمان خانه‌مان نزدیک سینما دیانا بود همین سینما سپیده فعلی. مادرم ما را آنجا می‌برد که فیلم ببینیم.

• هر چند وقت یک بار این اتفاق می‌افتاد؟ خیلی گاه به گاه سینما می‌رفتیم.

• مادرتان از کجا می‌دانست که این فیلم‌ها متناسب با سن و سال شماست؟ گفتم خیلی کم سینما می‌رفتیم. یادم هست یکبار رفته بودیم سینما یک ربع از فیلم نگذشته بود که مادرم دست من و خواهرم را گرفت و از سینما بیرون آورد و گفت این فیلم به درد ما نمی‌خورد.

• فیلم ایرانی بود یا خارجی؟ یادتان هست؟ ایرانی بود.

• اسمش را هم به خاطر دارید. دقیقا اسمش در خاطرم مانده، اما بگذریم.

• پدرتان با این سینما رفتن‌های شما مخالف نبود؟ نه، پدرم خیلی متدین بود؛ اما خیلی مدرن و امروزی فکر می‌کرد. مثلا الآن سال‌ها به من اجازه  داد که برای ادامه تحصیل به خارج از کشور بروم.

• یعنی یک کار خلاف عادت آن زمان انجام  داد؟ اصلا غیر قابل باور است که مثلا در آن سال‌ها یک حاج آقای متدین که اتفاقا آدم بسیار شناخته شده‌ای هم هست به دخترش اجازه بدهد که برای تحصیل به خارج از کشور برود.

• آن زمان که می‌خواستید به خارج از کشور بروید به بازیگری فکر می‌کردید؟ نه. تا زمانی که در فیلم رگبار بازی کردم، اصلا به سینما فکر نمی‌کردم. دائم سرم تو کتاب و دفتر و درس خواندن بود.

• برای ادامه تحصیل به چه کشوری رفتید؟ آلمان.

• در چه رشته‌ای تحصیل کردید؟ مترجمی زبان انگلیسی، آلمانی و فرانسه.

بیوگرافی با همیاری ساتین

لینکهای دانلود کامل برنامه خندوانه 
 نظر شما راجع به این قسمت از برنامه چیست؟ 

لایسنس اف سکیور

مطالب مرتبط:

افتتاحیه بخش

این مطلب را با دوستان خود به اشتراک بگذارید
  cepro.blog.ir  cepro.blog.ir  cepro.blog.ir  cepro.blog.ir